جدول جو
جدول جو

معنی علی آرزو - جستجوی لغت در جدول جو

علی آرزو
(عَ یِ رِ)
ابن حسام الدین گوالیری اکبرآبادی (علی خان... یا علی شاه...) ، لقب او حسام الدین بود، و نسب او از جانب پدر به علامه کمال الدین دهلوی و از سوی مادر به شیخ محمد الغوث گوالیری میرسد. تولد او در سال 1101 هجری قمری در گوالیار هند بود ودر سال 1130 هجری قمری به دهلی آمد و در محضر بسیاری از بزرگان و امیران حاضر شد. و چون دولت تیموریان به سر آمد وی به فیض آباد رفت. و سپس به لکنهور رفته و در بیست وسوم ربیع الثانی سال 1169 هجری قمری در آنجا درگذشت. او راست: 1- چراغ هدایت. 2- خیابان، که شرح گلستان سعدی است. 3- سراج اللغه. 4- العطیه الکبری، درفن بیان. 5- مجمع النفائس، در طبقات شعرای فرس. 6- مصطلحات الشعراء الحدیثه. 7- الموهبه العظمی، در فن معانی. (از مقدمۀ فرهنگ چراغ هدایت نوشتۀ محمد دبیرسیاقی). و نیز رجوع به آرزو و به کتب ذیل شود: معجم المؤلفین ج 7 ص 59 و ایضاح المکنون بغدادی ج 1 ص 327
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(عَ دَ)
دهی است جزءدهستان کوهپایه، بخش نوبران شهرستان ساوه. واقع در 18 هزارگزی خاور نوبران و 6 هزارگزی راه عمومی. ناحیه ای است کوهستانی و سردسیر، دارای 436 تن سکنه. آب آن از قنات تأمین می شود و محصول آن غلات، بن شن، بادام، انگور، گردو، سیب زمینی، لبنیات و میوه است. اهالی به زراعت و گله داری اشتغال دارند و صنایع دستی آنان قالیچه بافی و راه آن مالرو است و از طریق غرق آباد می توان اتومبیل برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(عَ)
دهی است از دهستان چمچمال، بخش صحنه، شهرستان کرمانشاهان. دارای 462 تن سکنه. آب آن از رود گاماسیاب تأمین میشود. محصول آن غلات و حبوب و توتون است اهالی به زراعت اشتغال دارند. و راه آن در تابستان اتومبیل رو است. این ده در دو محل به فاصله 2هزارگزی واقع شده است و به علیا و سفلی مشهور است. و قسمت علیای آن دارای 278 تن سکنه است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ بُ زَ)
ابن محمد برزج کوفی شیعی، مکنّی به ابوالحسن. از فضلای اواخر قرن سوم هجری بود. او راست: 1- ثواب سوره القدر. 2- الجنه و النار. 3- کتاب الاظله. 4- کتاب الملاحم. 5- کتاب النوادر. (از معجم المؤلفین بنقل از ایضاح المکنون بغدادی ج 1 ص 348 و ج 2 ص 269. هدیهالعارفین بغدادی ج 1 ص 674)
لغت نامه دهخدا
(عَ)
دهی است از دهستان میلانلو از بخش شیروان شهرستان قوچان واقع در 39 هزارگزی جنوب باختری شیروان. ناحیه ای است جلگه و دارای آب و هوای معتدل، و 224 تن سکنه. آب آن از قنات تأمین میشود. محصول آن غلات، پنبه، توتون و انگور است. اهالی به زراعت اشتغال دارند. راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
از توابع دهستان بندپی واقع در منطقه ی بابل
فرهنگ گویش مازندرانی